ای وطـــن


ی وطـــن 
ای وطن ازاد و اباد و شکوفان بینمت * ایمــــن از با د خــزان همچون بهــاران بینمت
تیره ابر جهل و ظلمت از فضایت دور باد * روشن و رخشنده چون خورشید تابان بینمت
گرد زلتهای دوران دور باد از دامنت *** در ســـر افـــرازی چـو پامیر بدخشان بینمت
اهل و ایفاد تو باهم یکتن و یکجان شوند * بگزرند از جنگ و باهــم صلح جویان بینمت
ای وطن در خدمتت تا پای جان اماده ایم * تا به سـوی کعــبه ی مقصد شـــتابـان بینمت
نیست انــدر دل مــرا مهــر بتـــان اذری ! * همــچو ابراهیــم ع در اتــش گلســتان بینمت
خاینانت هر کجا شرمنده و رسـوا شـود * بر ســر دشــمن چـو سیـــلاب خروشان بینمت
شهـره افـاق گشتی در نـبـرد و در ستیـز * بیــرق صلــح و صـفا بــر دوش دوران بینمت
ای (مصور ) در حریم بزم سرمستان عشق *خـوشه چیـن ی خرمنی ارباب عرفان بینمت