ای هموطن ای همزبان * اواره و بی خانمان
چون قمری بی اشیان * تا چند باشی سر گردان
بر گرد سوی بوستان * باز ای کنار میهنت
***********
رخ در بیبان کرده ای *ترک ی گلستان کرده ای
خود را پریشان کرده ای* پابند هجران کرده ای
بشکن قفس پرواز کن * باز ای کنار میهنت
*********
انجاه نباشی سربلند *ای هموطن وی ارجمند
در هجر میهن تابه چند* سوزی در اتش چون سپند!
گر همتی داری جوان * باز ای کنار میهنت
**********
تا گشتی از میهن جدا * بر خویشتن کردی جفا
ترک وطن باشد خطا * میهن نمیبخشد ترا
بر خیز از خواب گران * باز ای کنار میهنت
********
سر زد زمشرق افتاب * بیدار شو دیگر مخواب
از مام میهن رخ متاب * با گامهای پر شتاب
فرصت نمیگیرد عنان * باز ای کنار میهنت
********
میهن شگوفان میشود * چون غنچه خندان میشود
مهر درخشان میشود *با تو به سا مان میشود !
بشنو نوای عاشقان * باز ای کنار میهنت
********
باز ای کنار میهنت * بنگر بهار میهنت
در کوهسار میهنت * در لاله زار میهنت
سر کن سرود جاودان * باز ای کنار میهنت
********
صلح وصفا و باهمی * هم اتفاق همدلی
بگزر زجنگ و دشمنی *صلح است راه زندگی
با کاروان نوریان * باز ای کنار میهنت
********
کاشانه ات اباد کن * اهل وطن دلشاد کن
این خانه ای ویرانه را * بنیاد نو ایجاد کن
ای زاده ی افغانستان ! * باز ای کنار میهنت
********
گوید( مصور) این سخن * با پیر و برنا مرد و زن
با دوستداران وطن *کای زادگا ن ارین
دیگر ندارد داستان * باز ای کنار میهنت
شعر منتشره در کتاب مجموعه شعر( بهار ارزو
از نیک محمد مصور .)
از نیک محمد مصور .)